جهیزیه نفرت انگیز!آن قدر به خاطر نداشتن جهیزیه از سوی خانواده شوهرم تحقیر شده بودم که دیگر حتی از شنیدن کلمه جهیزیه هم نفرت داشتم . این ماجرا تا حدی در زندگی مشترکم تاثیرگذار بود که من در برابر اعتیاد شوهرم نیز حق اعتراض نداشتم و . به گزارش سایت قطره و به نقل ازخراسان، این ها بخشی از اظهارات زن 41 ساله ای است که برای نجات فرزندش از دام اعتیاد به قرص های روانگردان دست به دامان پلیس شده بود. این زن جوان که مدعی بود دیگر در برابر ناملایمات و مشکلات وحشتناک زندگی توان تحمل ندارد، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت:پدرم کارگر ساده ای بود که به سختی مخارج زندگی خانواده9نفرهاش را تامین می کرد. من 5 خواهر کوچکتر از خودم داشتم و تنها برادرم نیز معلول ذهنی بود؛ به همین دلیل من و خواهرانم از همان دوران نوجوانی در باغ ها و زمین های کشاورزی کار می کردیم و با جمع آوری محصولات کمک خرج پدرمان بودیم. خلاصه وقتی به 17سالگی رسیدم پای سفره عقد نشستم و با سجاد ازدواج کردم. خانواده نامزدم نیز اگرچه وضعیت مالی مناسبی نداشتند و در یکی از شهرکهای حاشیه مشهد ساکن بودند اما خود را شهرنشین می دانستند و مادر شوهرم به همین خاطر مدام به خانوادهام فخر می فروخت. اما بدبختی های من از روزی رنگ سیاهی به خود گرفت که پدرم بدون جهیزیه مرا راهی خانه بخت کرد و این موضوع دستاویز وحشتن برچسب ها: جهیزیه - زمین های کشاورزی - زندگی - خانواده - مددکار اجتماعی - اعتیاد - مخارج زندگی |
آخرین اخبار سرویس: |