موضوعات داغ: - حقوق بازنشستگان - همسان سازي حقوق - همسان سازي حقوق بازنشستگان - قهرماني پرسپوليس - سازمان برنامه - كارشناس داوري - بازنشستگان تامين اجتماعي - انتخابات رياست جمهوري - سازمان برنامه و بودجه - رييس سازمان - انجمن علمي مهندسي مالي - پرچم لا اله الا الله - طرز تهيه ميني چيز كيك - امام جمعه اهل سنت زاهدان - اصولگرايان مجلس - معدن سرب - اطعام علوي - بهزاد محمدي - سرمربي صنعت نفت - ورزشگاه اولدترافورد - خط دو قطار شهري شيراز - ماهواره اينترنتي - ارتعاش

مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
سه شنبه، 13 دی 1401 ساعت 07:112023-01-03سياسي

تو هم چفیه ات را بده تا خودم را تبرک کنم / این مرد گویی از غیب خبر داشت


به گزارش سایت قطره و به نقل ازخبرگزاری فارس از نیشابور، دقایقی از اذان مغرب و عشاء گذشته که به مسجد جامع نیشابور می رسم.

قرار است با جانبازی ملاقات کنم که 8 ماه در مناطق تحت اشغال داعش در سوریه همراه حاج قاسم سلیمانی بوده و اصابت ترکش به دستانش سبب بازگشتش به ایران می شود.

با نشانی ها که دارم خیلی زود محمد دیده بان را در شبستان مسجد جامع می بینم.

مردی میانه سال، خنده رو و خوش صحبت که با اشتیاق در مورد خاطراتش با حاج قاسم سلیمانی در جنگ با داعش اینطور روایت می کند؛ در سال 94 و 96 که در سوریه بودم 3 بار برای آزادی شهر بوکمال اقدام کردیم اما هر 3 بار زیر آتش سنگین داعش مجبور به عقب نشینی شدیم بوکمال یکی از شهرهای استان دیرالزور از استان های نفت خیز سوریه و هم مرز با کشور عراق و سوریه بود که شط فرات از وسط آن می گذشت.

زمستان سال 96 بود که یک روز ساعت 10 صبح حاج قاسم در پایگاهی واقع در 40 کیلومتری بوکمال جلسه ای برگزار کرد و گفت: امروز تا ساعت 4 بعد از ظهر بوکمال آزاد می شود من و چند نفر دیگر که در جلسه بودیم می خواستیم بگوییم آزادی بوکمال آسان نیست ما 3 بار این راه را رفته ایم اما حاج قاسم با چنان اقتدار و صلابتی صحبت می کرد که دلمان قرص شد.

در همان جلسه سردار دلها هماهنگی های لازم با توپخانه، پهباد، هواپیما و گردان تکاور و پیاده را انجام داد یک ساعت بعد دقیقا ساع


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

تو هم چفیه ات را بده تا خودم را تبرک کنم / این مرد گویی از غیب خبر داشت

تو هم چفیه ات را بده تا خودم را تبرک کنم / این مرد گویی از غیب خبر داشت